پروژه دانشجویی مقاله اقتصاد نوین چین فایل ورد (word)
پروژه دانشجویی مقاله اقتصاد نوین چین فایل ورد (word) دارای 60 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله اقتصاد نوین چین فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله اقتصاد نوین چین فایل ورد (word)
چکیده
مقدمه
اقتصاد
اوضاع کلی اقتصاد چین
ویژگیهای اقتصاد چین
اوضاع کلی ساختار صنایع چین
کشاورزی
صنایع
صنایع خدماتی
نظام اقتصاد بازار سوسیالیستی
ساختار نظام مالکیت چین
راهبرد توسعه
ساختار تاسیسات زیربنایی
راه شوسه
راه آهن
بنادر
هواپیمایی
تلفن
شبکه اینترنت
سیاستهای سرمایه گذاری
مناطق ویژه اقتصادی و شهرهای باز ساحلی چین
مناطق توسعه فنون اقتصادی ملی چین
مناطق فنون عالی و جدید در سطح کشور
مناطق معاف از مالیات
تجارت خارجی
اوضاع واردات و صادرات
استفاده از سرمایه خارجی
شرکتهای چند ملیتی عمده در چین
فولکس واگن
بوئینگ
نوکیا
سیستم بانکداری
بانکها و مدیریت بانکی
سهام بهادار و نظارت و مدیریت بر آن
تولید ناخالص داخلی
اراده ملی برای ترویج نامهای تجاری چینی
کارراهه استراتژیک گام به گام
کارراهه استراتژیک جهشی
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله اقتصاد نوین چین فایل ورد (word)
الف- فارسی
1- بی نا، «چین چگونه غول اقتصادی شد»، ترجمه ی اسد شکورپور،
2- جمعی از نویسندگان(1380) اصلاحات در چین و شوروی، تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران
3- شاهنده، بهزاد(1383) چین نو: دنگ شیائو پینگ و اصلاحات، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک، مجمع تشخیص مصلحت نظام
4- ملکی فر، عقیل و کمال طبائیان(1377) سیری درسیاست علم و تکنولوژی شش کشور: فرانسه، انگلستان، ژاپن، کانادا، چین وکره جنوبی، تهران: موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی
5- یانگ، جیمیان(1386) ظهور منطقه گرایی آسیایی و تحول در نظام بین الملل : اندیشه ها و دیدگاه های علمی چین، ترجمه ی بدرالزمان شهبازی، تهران: وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات
چکیده
فراگیر شدن نامهای تجاری چینی در بازارهای جهانی در سالهای اخیر اتفاقی نیست بلکه حاصل اتخاذ رویکردی معقول و متفاوت در عرصه مناسبات سیاسی و تجاری از سوی دولتمردان و کارآفرینان چینی است. نوشتار حاضر کارراهه های استراتژیک چینیها برای طی مسیر از بی نام و نشانی تا بلندآوازگی جهانی را مورد کاوش قرار میدهد تا آموزه مناسبی برای دولتمردان و شرکتهای ایرانی برای جهانی شدن فراهم سازد. برپایی نامهای تجاری مشهور جهانی فرایندی پیچیده و مسیری ناهموار است که سهولتی برای دستیابی به آن متصور نیست
مقدمه
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در گزارشی اعلام کردهاست که چین در پنج سال آینده با پیشی گرفتن از آمریکا و آلمان جایگاه بزرگترین صادر کننده جهان را به خود اختصاص میدهد. اقتصاد روستایی چین در حال تبدیل شدن به یک اقتصاد صنعتی است. چین میخواهد از یک سرمایه گذار منفعل به فعال دارای فرصت برای به دست آوردن درآمدهای بسیار از بازار آمریکا تبدیل شود
با این حال، برخی معتقدند این دوره به سهولت آغاز نخواهد شد جهش از یک شرکت رقابت کننده از طریق مزیتهای هزینه ای به شرکتی دارای نوآوریهای تکنولوژیک ، نام تجاری قوی، بازاریابی و شبکه توزیع جهانی بسیار دشوار است
شرکتهای چینی یا به عبارتی پیمانکاران فرعی سطح دوم و سوم دیروز، قصد دارند نامهای تجاری آینده را در اختیار داشته باشند. «ساخت چین» در برابر «ساخت آمریکا» و «ساخت ژاپن» قد علم خواهد کرد. اکنون صادر کنندگان قدرتمند چینی اهداف جاه طلبانه تری دارند و آن عبارت است از فروش کالا تحت نام تجاری خویش و مجهز شدن برای کسب سودهای عالی که نام تجاری به همراه خود میآورد
این نوشتار تلاش دارد تا با بهره گیری از نمونه های واقعی دنیای کسب و کار مسیر حرکت چینی ها را به تصویر کشد. برای این منظور تعداد زیادی از مقالات و کتابها مورد بررسی قرار گرفته است
اقتصاد
اقتصاد چین از اواخر دهه هفتاد قرن 20 به تندی تغییر کرده و در حال رشد است. بر اساس برابری قدرت خرید، چین دارای دومین اقتصاد بزرگ جهان و یک بازیگر اصلی در اقتصاد جهانی است
حجم اقتصاد چین بلافاصله پس از اتحادیه اروپا و آمریکا یعنی در مقام سوم در جهان قرار میگیرد. چنانچه رشد کنونی اقتصادی چین همچنان ادامه یابد، چین از نظر اقتصادی، در حال رسیدن به آمریکا یعنی بزرگترین اقتصاد جهان است و باید خود را برای مقابله با پی آمدهای سیاسی و اقتصادی این موضوع آماده کند. این امر موجب نگرانیهای عمده سیاسی خواهد شد زیرا این کشور بصورت نیروی بمراتب قویتری در منطقه در آمده. بیش از 50 مردم چین کشاورزند. صنعتگران 24 و کارمندان و بازرگانان26 نیروی کار فعال این کشور را تشکیل میدهند. با این وجود حدود 200 میلیون نفر از مردم چین با درآمد روزانه کمتر از یک دلار زندگی میکنند. میلیونها تن هنور در فقر شدید زندگی میکنند و مشکلات زیربنایی نیز در چین ادامه دارد
صنایع اصلی چین بسیار گسترده و شامل محصولات آهن و استیل، زغال سنگ، ماشین آلات، پترولئوم، اسباب بازی، کفش و لوازم الکترونیکی است. برنج، گندم، سیب زمینی، ذرت، بادام زمینی، چای، ارزن، جو، کتان، ماهی و خوک فرآوردههای اصلی کشاورزی هستند. صادرات عمده چین ماشین آلات، پوشاک، کفش، اسباب بازی، سوخت معدنی، مواد شیمیایی و واردات آن ماشین آلات، مواد شیمیایی، آهن و استیل و سوخت معدنی است
بانک جهانی، وضعیت اقتصادی چین را مطلوب و محیط اقتصاد کلان این کشور را با ثبات توصیف کردهاست. بانک جهانی آمار جدید را یک پیشرفت عمده توصیف کردهاست با وجود افزایش میزان تولید ناخالص داخلی، نرخ سرانه تولید اقتصادی هنوز بسیار پایین است و برای اینکه چین به سطح کشورهای توسعه یافته برسد هنوز راه زیادی را باید طی کند
مقامات صندوق بینالمللی پول IMF معتقدند، رشد مناسب دو کشور هند و چین باعث تعدیل تأثیرات گرانی نفت در منطقه آسیا شدهاست. مقامات صندوق بینالمللی پول، رشد اقتصادی آسیا را در سال 2007 7 و رشد اقتصادی دو کشور چین و هند را به ترتیب 11/4 و 8/5 علام کردند
برخی معتقدند چین تا سال 2025 میلادی خواهد توانست 10 شهر در حد و اندازههای نیویورک احداث کند
اوضاع کلی اقتصاد چین
از پایان دهه 70 قرن 20 به این طرف، صنایع خدماتی چین پیشرفت قابل ملاحظهای حاصل کرده است. این پیشرفت در دو زمینه مشخص شده است. اول اینکه دامنه صنایع خدماتی به طور مستمر گسترش یافته است. طبق آمار، از سال 1978 تا سال 2002، ارزش افزوده صنایع خدماتی چین از 86 میلیارد و 50 میلیون یوان به 3453 میلیارد و 300 میلیون یوان افزایش یافته که 39 برابر شده و میزان رشد سالانه متوسط آن بیش از 10 در صد بوده که در مقایسه با سرعت رشد ارزش تولیدات داخلی بیشتر است. در صد ارزش کل افزوده صنایع خدماتی نیز از 4/21 در صد در سال 1979 به 7/33 در صد در سال 2002 ارتقا یافته است. در سال 2003، با وجود تاثیرات منفی ناشی از شیوع سارس و بلایای خشکسالی و جاری شدن سیل، این صنایع همچنان توسعه سریعی داشته است. از طرف دیگر، صنایع خدماتی چین به تدریج به کانال مهم اشتغال زایی در کشورمبدل شده است. شمار دست اندرکاران این صنایع از 48 میلیون و 900 هزار نفر در سال 1978 به 210 میلیون نفر در سال 2002 افزایش یافته که در مقایسه با شمار شغلهای افزوده صنایع چین در این مدت دو برابر شده است. اکنون، صنایع خدماتی با صنف غذایی، گردشگری، خرده فروشی، بانکداری، بیمه، اطلاع رسانی، حمل و نقل، آگهی، قانون، محاسبه، مدیریت خدمات ساختمان و غیره مرتبط است. طبق برنامه ریزی توسعه چین، تا سال 2020، نسبت ارزش افزوده صنایع خدماتی در ارزش کل تولیدات داخلی از یک سوم به بیش از 50 در صد ارتقا خواهد یافت
ویژگیهای اقتصاد چین
از آغاز سال 1979 حزب کمونیست چین سیاستهای اصلاحات و درهای باز را که تنگ شیائوپنگ مطرح کرد به اجرا گذارد. پس از اجرای سیاستهای اصلاحات و درهای باز به این طرف، توسعه اقتصاد ملی و اجتماعی چین به دستآوردههای چشمگیری نائل آمدهاست. چهره کشور دستخوش تغییرات تکان دهنده شد. این دوران از لحاظ وضعیت بهترین زمان پس از تأسیس جمهوری خلق و بهترین دوره برای مردم به لحاظ تامین منافع آنان به شمار میرود
از نظر اقتصادی ویژگیهای عمده چین را میتوان چنین بر شمرد
وجود یک بخش دولتی وسیع. این بخش اکنون نه در صنعت و نه در خدمات دارای اکثریت نیست، اما قلب و مرکز اقتصاد را در اختیار دارد و از این نظر تمرکز آن بیشتر میشود. (هدف در این بخش عبارتست از ایحاد چند موسسه «قهرمان ملی» است که بتوانند دربرابر چند ملیتیهای خارجی ایستادگی کنند.)؛
یک بخش «تعاونی و کلکتیو» که ضعیف تر و چند وجهی است (تعاونیها، شرکتهای اقتصادی مختلط و غیره) اما بخش قابل توجهی از جمعیت فعال شهری و بویژه روستایی در این بخش کار میکنند؛
یک بخش سرمایهداری که کمتر از یک پنجم تولید ملی را نمایندگی میکند؛
یک بخش اقتصادی که عمدتا اقتصاد بدهکاری است که در اختیار بانکهاست که تقریبا تمام آنها دولتی هستند؛
سیستم برنامه ریزی که نام آن را به «نظارت اقتصاد کلان» تغییر دادهاند. این سیستم در بخش کالایی متکی به ابزارهای غیرمستقیم است (انواع گوناگون نرخ مالیات بر موسسات و مصرف، اعتبار و غیره) و بر یک سیستم اعطای موافقت مبتنی است؛
بخش خدمات عمومی که بودجه قسمت اعظم آن را دولت تامین میکند یا در کنترل آن است (دولت بدین منظور چندین بخش «استراتژیک» را تعیین کردهاست که از جمله شامل انرژی، حمل و نقل و ارتباطات میشود)؛
یک سیاست اقتصادی اراده گرایانه. مثلا عدم استقلال بانک مرکزی؛
مالکیت عمومی زمین. زمینهای کشاورزی تحت بهره برداری خانوارهاست که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند
هدف سیاست اصلاحات خروج چین از سد و بند اقتصاد اداری است. نمونه تاریخی آن را میتوان با سیاست نپ در دهه 20 شوروی مقایسه کرد، اما به لحاظ طولانی بودن، روند تجربی آن و مشخص نبودن چشم انداز نهایی آن از سیاست نپ متمایز میشود
چین برای بسیاری از کشورهای عقب مانده الگوی مناسب و راه آن راهی نسبتاَ هموار است. الگوی چین از آن جهت قابل بررسی است که بکار گرفتن آن موجب نارضایتی صاحبان ثروت نمیشود. برعکس ثروتمندان همه کشورهای جهان از این الگو با رضایت کامل استقبال میکنند و سرمایه خود را در چین بکار میگیرند. بدین وسیله هر دو طرف از این کار سود میبرند
در ساختمان جامعه عدالتخواه اقتصاد چین راه دیگری را در پیش گرفت. چین راه رشد اقتصادی خاص خود را پیمود. راهی را در پیش گرفت که، در هیچ جای دنیا تجربه نشده بود. بدین سبب هم در سطح کشور، هم در سطح رهبری حزبی و دولتی، با مشکلات تئوریک مواجه گردید. چنانکه حل این مشکلات با اعمال قهر امکان پذیر شد
رهبری چین در رابطه با شوروی در دهه 60 راه و روش خصمانهای در پیش گرفت. تحت پوشش انقلاب فرهنگی کادرهای بلند پایه و سرشناس را از صحنه سیاست و اداره امور مملکتی کنار زد و برای تربیت فیزیکی به نقاط دور افتاده تبعید نمود. جوانان رادیکال تحت نام گارد سرخ زندگی را فلج نمودند
در دهات کمونهای اقتصادی و نظامی تشکیل گردید. روستائیان شب و روز کار کردند و در ازای آن یک شکم غذا دریافت نمودند. بدین ترتیب، سیستم برابری کمون اولیه ماقبل تاریخ، اقتصاد چین را با رکود بی سابقهای روبرو ساخت
مرگ مائو تسه تونگ امکان داد تنگ شیائوپنگ یکی از رهبران مغضوب دوران حاکمیت مائو به حاکمیت برگردد و با تغییر رادیکال مسیر سیستم اقتصادی و سیاسی عوض شود، کمونهای روستائی جای خود را به سیستم اجاره داری زمین داد. تعاونیهای خانوادگی تشکیل گردد و از این طریق تولید محصولات کشاورزی افزایش یابد
رفرم نه تنها اقتصاد کشاورزی، بلکه، کارگاهها و کارخانههای تولیدات صنعتی را در برگرفت. سرمایه خصوصی (داخلی، بویژه خارجی) امکان پیدا کرد با استفاده از کار ارزان، مواد خام ارزان، بازار وسیع داخلی تولیدات صنعتی، بویژه در تولیدات محصولات مصرفی دراز مدت، به شکل بی سابقهای افزایش یابد و بازار جهانی را تسخیر کند
سیاست جدید اقتصادی تنگ شیائوپنگ، صحت نظریه همگرائی گالبرایت اقتصاددان سرشناس آمریکائی را به اثبات رساند. همگرائی دو سیستم اقتصادی سرمایه داری و سوسیالیستی را با هدایت واحد دولتی متکی به اقتصاد بازار، رشد جهش وار و اعجازآمیز اقتصاد چین را تامین نمود و جهان را حیرت زده کرد و احکام منجمد تئوری مربوط به عقب ماندگی جهان سوم را زیر و رو کرد. چین در عرض 20سال (2000- 1980)، راه صد ساله را پیمود. ارقام زیر، آئینه ترقی در چین است
در این مدت، زندگی مردم چین 22 بار بهتر گردید
درآمد سرانه روستائیان 54 بار افزایش یافت
شمار اهالی کم درآمد از 53 درصد به8درصد تقلیل یافت
سال 1979، سال آغاز رفرم در چین بود. رهبری چین در آغاز رفرم، برنامه رشد اقتصادی سه مرحلهای تنظیم نمود و آنرا به مرحله اجرا در آورد
مرحله اول(1990-1980)، تولید ناخالص ملی دو برابر شد. در این مرحله، مسئله تامین اهالی با غذا و لباس حل شد
مرحله دوم؛ (2000-1991) تولید ناخالص ملی سه بار افزایش یافت. این افزایش امکان داد مردم چین به مرحله متوسط زندگی دست یابند
مرحله سوم رفرم اکنون در حال اجراست. در این مرحله، مدرنیزاسیون اقتصاد ملی و موازی با آن، مدرنیزاسیون کشور پایان خواهد یافت. برنامه تبدیل سیبری و خاور دور به اقتصاد جنبی چین، با موفقیت اجرا میشود
اوضاع کلی ساختار صنایع چین
ساختار صنایع یعنی تشکیلات نسبی عوامل تولید در ارگانهای صنعتی و ارتباط بین آنان حاکی از اتکا به یکدیگر و تصریح و پیوند متقابل است که عبارت است از ارتباط نسبی کشاورزی، صنایع و صنایع خدماتی و ارتباط نسبی اصناف مختلف و غیره است. پس از تاسیس چین نو در سال 1949، ساختار صنایع چین سه مرحله توسعه را تجربه کرده است. مرحله اول: از اوایل دهه 50 تا پایان دهه 70 قرن 20، چین ویژگیهای اقتصاد نیمه مستعمره را به سرعت تغییر داد و به طور اولیه پایه صنعتی شدن را بنیان گذاشت. مرحله دوم: از سال 1979 تا اوایل دهه 90 قرن 20، چین سیاستهای اصلاحات و درهای باز را اجرا کرد و با تنظیم مستمر ساختار صنایع به مرحله میانی صنعتی شدن چین وارد شد. مرحله سوم: از اوایل دهه 90 قرن 20 (پس از تاسیس نظام اقتصاد بازار سوسیالیستی) تا سال 2020، چین ضمن تحقق صنعتی شدن، به طور اولیه اطلاع رسانی شدن را تحقق میبخشد. در بیش از 50 سال اخیر، ارتباط نسبی کشاورزی، صنایع و صنایع خدماتی چین به طور قابل ملاحظهای تغییر کرده است. از دهه 50 قرن 20 تا سال 2002، نسبت کشاورزی از 4/45 در صد به 5/14 در صد در سال 2002 پایین آمده، نسبت صنایع از 4/34 در صد به 8/51 در صد بالا رفته و نسبت صنایع خدماتی از 2/20 در صد ره 7/33 در صد فزونی گرفته است
کشاورزی
چین کشوری است که اکثر مطلق جمعیت آن کشاورز هستند و کشاورزی در اقتصاد چین جایگاه بسیار مهمی دارد. با وجود آنکه چین 9 میلیون و 600 هزار کیلومتر مربع سرزمین دارد اما مساحت مزارع این کشور تنها یک میلیون و 270 هزار کیلومتر مربع بوده و حدود 7 در صد مساحت کل مزارع جهان را شامل میشود. این مزارع به طور عمده در زمینهای وسیع مسطح و حوضه شرقی که دارای آب و هوای موسمی است، متمرکز میباشد. کشت و زرع مهمترین بخش تولید کشاورزی چین میباشد. محصولات غلات چین عمدتا شامل برنج، گندم، ذرت، لوبیای سویا و غیره و محصولات اقتصادی شامل پنبه، بادام زمینی، نیشکر، چغندر و غیره است. توسعه سریع کشاورزی چین پس از اصلاحات در روستاهایی در سال 1978 شروع شد. در بیش از 20 سال گذشته، اصلاحات در روستاها در چارچوب مالکیت جمعی و تحت هدایت بازار، از ساختار سنتی به ماهیت جدید تحقق اقتصاد با مالکیت جمعی در شرایط اقتصاد بازار تغییر کرده است. اصلاحات برای کشاورزان سودآوری داشته و نیروی مولده روستایی را آزاد کرده و توسعه داده و به کشاورزی بویژه توسعه سریع تولید غلات و بهبود مستمر ساختار کشاورزی مساعدت کرده و باعث شده است که کشاورزی چین به دستآوردهای چشمگیری نائل آید. اکنون میزان تولید غلات، پنبه، تخم کلم، برگ تنباکو، گوشت، تخم مرغ، محصولات آبزی و سبزی چین در مقام اول جهان قرار دارد. در سالهای اخیر، دولت چین به منظور تحقق تدریجی توسعه همآهنگ روستاها و شهرها، همواره به توسعه کشاورزی بسیار اهمیت داده و به طور مستمر سرمایه گذاری در کشاورزی و درآمد کشاورزان را افزایش داده است
صنایع
توسعه سریع صنایع چین از اوایل دهه 50 قرن 20 آغاز شد. پس از تاسیس چین نو در سال 1949 میلادی، صنایع چین وارد مرحله احیا و توسعه همه جانبه شده است. تا قبل از اجرای سیاستهای اصلاحات و درهای باز در سال 1978، چین به طور اولیه مکانیسم نسبتا کامل اقتصاد صنعتی را ایجاد کرد. صنایع سنتی پتروشیمی و صنایع شیمیایی و الکتریکی به عنوان صنایع جدید نیز رشد سریعی داشته و صنایع هستهای و صنایع فضاپیمایی به عنوان صنایع با علوم و فنون عالی پیشرفت قابل ملاحظهای حاصل کرده است. از پایان دهه 70 قرن 20 به این طرف، گرایش توسعه صنایع چین بیش از پیش تسریع یافته است، از سال 1979 تا سال 2003، میزان رشد صنایع چین سالانه بیش از 10 در صد بوده است. پس از 50 سال توسعه، میزان تولید فرآوردههای عمده صنعتی این کشور با دهها برابر سرعت و حتی صدها برابر رشد یافته و انواع فرآوردههای صنعتی به مناطق مختلف جهان صادر شده است. از سال 1996 به این طرف، میزان تولید فولاد و آهن، ذغال سنگ، سیمان، کود شیمیایی و تلویزیون چین همواره در مقام اول جهان قرار گرفته است. در سال 2003، چین 5361 میلیارد و 200 میلیون یوان ارزش افزوده صنایع را تحقق بخشید که در مقایسه با سال 2002 6/12 در صد فزونی گرفته است. اکنون، این کشور نه تنها میتواند هواپیما، کشتی و خودرو بسازد، بلکه ماهواره مصنوعی و تجهیزات صنعتی مدرن تولید میکند. در آینده، این کشور بیش از پیش راهبرد صنعتی شدن توسط اطلاع رسانی شدن را اجرا خواهد کرد و نقش مساعد صنایع برای توسعه اقتصادی چین را تقویت خواهد بخشید
صنایع خدماتی
از پایان دهه 70 قرن 20 به این طرف، صنایع خدماتی چین پیشرفت قابل ملاحظهای حاصل کرده است. این پیشرفت در دو زمینه مشخص شده است. اول اینکه دامنه صنایع خدماتی به طور مستمر گسترش یافته است. طبق آمار، از سال 1978 تا سال 2002، ارزش افزوده صنایع خدماتی چین از 86 میلیارد و 50 میلیون یوان به 3453 میلیارد و 300 میلیون یوان افزایش یافته که 39 برابر شده و میزان رشد سالانه متوسط آن بیش از 10 در صد بوده که در مقایسه با سرعت رشد ارزش تولیدات داخلی بیشتر است. در صد ارزش کل افزوده صنایع خدماتی نیز از 4/21 در صد در سال 1979 به 7/33 در صد در سال 2002 ارتقا یافته است. در سال 2003، با وجود تاثیرات منفی ناشی از شیوع سارس و بلایای خشکسالی و جاری شدن سیل، این صنایع همچنان توسعه سریعی داشته است. از طرف دیگر، صنایع خدماتی چین به تدریج به کانال مهم اشتغال زایی در کشورمبدل شده است. شمار دست اندرکاران این صنایع از 48 میلیون و 900 هزار نفر در سال 1978 به 210 میلیون نفر در سال 2002 افزایش یافته که در مقایسه با شمار شغلهای افزوده صنایع چین در این مدت دو برابر شده است. اکنون، صنایع خدماتی با صنف غذایی، گردشگری، خرده فروشی، بانکداری، بیمه، اطلاع رسانی، حمل و نقل، آگهی، قانون، محاسبه، مدیریت خدمات ساختمان و غیره مرتبط است. طبق برنامه ریزی توسعه چین، تا سال 2020، نسبت ارزش افزوده صنایع خدماتی در ارزش کل تولیدات داخلی از یک سوم به بیش از 50 در صد ارتقا خواهد یافت
نظام اقتصاد بازار سوسیالیستی
در 30 سال اول پس از تاسیس جمهوری خلق چین در سال 1949، دولت چین همواره نظام اقتصاد برنامهای را اجرا کرده و ارگانهای مخصوص دولت برنامه ریزی و تنظیم اهداف زمینههای مختلف توسعه اقتصادی را بر عهده گرفتهاند. با این نظام، اقتصاد چین میتوانست با برنامه و اهداف تعیین شده با اطمینان توسعه یابد، اما شدت نیروی حیاتی و سرعت توسعه محدود بود. از پایان دهه 70 قرن 20، چین اصلاحات نظام اقتصاد برنامهای را آغاز کرد. در سال 1978، چین در روستاها نظام مسئولیت شناسی با محور تولید مشترک و مقاطعه کاری توسط خانوادهها را اجرا کرد. در سال 1984، اصلاحات نظام اقتصادی از روستاها به شهرها منتقل شد و در سال 1992، چین جهت اصلاحات درباره ایجاد نظام اقتصاد بازار سوسیالیستی را تعیین کرد. در اکتبر سال 2003، چین بیش از پیش اهداف و وظایف مربوط به تکمیل نظام اقتصاد بازار سوسیالیستی را مشخص کرده که برحسب نیازهای توسعه شهری و روستایی، توسعه مناطق، توسعه اقتصادی و اجتماعی، توسعه همآهنگ انسان و طبیعت، توسعه کشور و اصلاحات و درهای باز رو به خارج، ضمن ایفای بیشتر نقش اساسی بازار در تقسیم منابع و تقویت نیروی حیاتی و توانایی رقابتی موسسات، کنترل کلان کشور و وظایف مدیریت اجتماعی و خدمات عمومی دولت را تکامل بخشیده و از لحاظ نظام، ساخت همه جانبه جامعه نسبتا مرفه تضمین شده است. وظایف عمده یاد شده عبارتند از تکمیل نظام اقتصادی اساسی حاکی از توسعه مشترک اقتصاد با مالکیت گوناگون با محور مالکیت عمومی، ایجاد نظام مساعد برای تغییر تدریجی ساختار اقتصادی غیر معقولانه حاکی از نسبت بیش از حد واحدهای سنتی و فقدان در صد واحدهای مدرن در اقتصاد و وجود فاصله زیاد بین روستاها و شهرها، شکلگیری یک مکانیسم مساعد برای توسعه همآهنگ اقتصادی مناطق، تاسیس نظام بازار مدرن یکپارچه، باز و دارای رقابت منظم، تکمیل سیستم کنترل کلان، نظام مدیریت اداری و نظام قوانین اقتصادی، تکمیل نظام اشتغال، تقسیم درآمد و تامین اجتماعی و ایجاد نظام مساعد برای توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی. طبق برنامه تعیین شده، تا سال 2010، چین نظام نسبتا کامل اقتصاد بازار سوسیالیستی را ایجاد و تا سال 2020، نظام نسبتا کاملتر اقتصاد بازار سوسیالیستی ایجاد خواهد کرد
ساختار نظام مالکیت چین
کلمات کلیدی :
» نظر